پاوه شهر هزار ماسوله
بالاخره امشب طلسم شکسته شد و آپ کردم سر شب دلم لک زده بود برا یه لیوان دوغ ولی از اونجایی که من لیوان پر از دوغ که میبینم خوابم میگیره چه برسه به اینکه یه لیوان دوغ بخورم اونم دوغی که ایمان و باباش هی تعریف میکردن ولی چون به خودم قول داده بودم که امشب آپ کنم از خیر لذت های دنیوی گذشتم و الان سر حال پای نتم البته دیشب یه عالمه مطلب و عکس گذاشتم لحظه آخر دستم رفت رو موس و اشباهی پنجره رو بستم  ...
نویسنده :
مامان 2 بهونه قشنگ برای زندگی
3:35